
موضوع: داستان طنز با درونمایه اجتماعی
قالب کتاب: رمانک
تعداد کلمات متن: حدود ۳۳۰۰۰ کلمه
مخاطب مورد نظر: عامّه مردم
زمان و مکان داستان: بین سالهای ۱۳۴۱ تا ۱۳۵۵، عمارتی در تهران
تابحال شده با آدمی برخورد کنید که میفهمد، ولی خودش را به نفهمی میزند؟ شاید چون قبول حقیقت برایش سنگین است و یا اینکه از مسئولیّت دانستن حقیقت میترسد. اگر چنین آدمی را میشناسید، شاید هم دیده باشید که استمرار این روش، انسان را واقعاً نفهم میکند. طوری که دیگر خودش هم نمیفهمد که دارد خودش را به نفهمی میزند! اظهارات صالح ادیب، داستان چنین آدمی است از زبان خودش.
آقای ادیب یک معلّم ادبیات تحصیلکرده است که به اجبار پدرش با دختر دردانه یک خانواده اشرافی وصلت میکند و به عنوان داماد سرخانه در عمارت اربابی آنها ساکن میشود. با بیماری ارباب و ورود یک رمّال به خانه برای مداوای او، پایانِ آقای ادیب به شمارش معکوس میافتد!
در پی مرگ ارباب، جنگ قدرتی بر سر ریاست خانه در میگیرد که برنده آن رمّال است. با اضافه شدن خانواده رمّال به خانه، جریان زندگی آقای ادیب به کلّی مختل میشود و او مدام در موقعیّتهای ناآشنا و سختی قرار میگیرد که مجبورش میکنند هر روز بیشتر از دیروز خودش را به نفهمی بزند. سایش فهم آقای ادیب با نفهمی رمّال و خانوادهاش آنقدر ادامه پیدا میکند که دیگر چیزی از فهم و هویّت آقای ادیب باقی نمیماند و او دچار گمگشتگی و سقوط روحی میشود.این داستان در قالب رمانک نوشته شده تا خواندن یکباره آن، خواننده را در بهتی فرو برد که برای درک پیام داستان لازم است. اگرچه داستان در فضای طنز نقل میشود، همذاتپنداری خواننده با شخصیّتهای آن میتواند فضایی محزون و سیاه را رقم بزند
این اثر در حال حاضر در مرحله رایزنی با انتشارات داخل کشور ایران برای چاپ است. درصورتیکه برای انتشار آن به زبان فارسی علاقهمندید با من تماس بگیرید
contact<at>emad.pub